شعربسیار زیبا
عکس ،پاورپوینت،اس ام اس ،نرم افزار و هر چیزی که بخوای

شعربسیار زیبا

 

سخت آشفته و غمگین بودم

به خودم می گفتم :بچه ها تنبل و بد اخلاقند، دست کم می گیرند درس و مشق خود را...

باید امروز یکی را بزنم ، اخـــم کنم و نخندم اصلا ،  تا بترسند از من و حسابی ببرند...

خط کشــــی آوردم ،  در هوا چرخاندم...

چشم ها در پی چوب ،  هرطرفـــ  می غلطیدند ،

مشق ها را بگذارید جلو  ،  زود معطل کنید!

اولی کامل بود  ،  دومی بد خط بود  بر سرش داد زدم...

سومی مـــی لرزید....

خوب گیر آوردم!!!  صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود....

دفتـــر حســـن گم شده بود . این طرف آن طرف نیمکتش را میگشت...

تــــــــو کجایی بچه ؟؟؟؟

 بله آقـــا  ،  اینجا همچنان میلرزید.....

پاک تنبل شده ای بچه ی بد ..

-به خدا دفتر من گم شده  آقا ، همه شاهد هستند  ، ما نوشتیم آقا

باز کن دستــت را..

خطــ کشم بالا رفت  ،  خواستم بر کف دستش بزنم او تقلا می کرد چــون نگاهش کردم ناله سختی  کرد...

گوشه ی صورت او قرمز شد هق هــقی کرد و سپس ساکت شد ...

همچنان می گریید...

مثل شخصی آرام،  بی خروش و ناله

ناگهان  حمــد الله  در کنارم  خم شد زیر یک میز  ،  دفتری پیدا کرد...

گفت : آقا ایناهاش  ، دفتـــر مشق حســـن

چون نگاهش کردم ، عالی و خوش خط بود

غرق در شرم و خجالت گشتم

جای آن چوب ستم  ،  بر دلم آتش زده بود  سرخی گونه ی او  به کبودی گروید...

صبح فردا دیدم که حســـن با پدرش  ،  و یکی مرد دگر سوی من می آیند...

خجل و دل نگران  ، منتظر ماندم من ، تا که حرفی بزنند، شکوه ای یا گله ای ، یا که دعوا شاید

سخت در اندیشه ی آنان بودم   ، پدرش بعد سلام ، گفت :

لطفی بکنید و حسن را بسپارید به ما

گفتمش چی شده آقا رحمان؟؟؟

گفت : این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمیــــن افتاده  بچــه سر به هوا ، یا که دعوا کرده قصه ای ساخته است ، زیر ابرو و کنار چشمش  ، متورم شده است  درد سختی دارد ، می بریمش دکتر با اجازه آقا...

چشمم افتاد به چشــــم کودکــــــ....

غرق اندوه و تاثر گشتم ، من ِ شرمنده معلـم بودم

لیک آن کودک خرد و کوچک این چنین درس بزرگی میداد

بی کتاب و دفتــــــر

من چه کوچک بودم  ،  او چه اندازه بزرگ

به پدر نیز نگفت  آنچه من از سر خشم به سرش آوردم  ،  عیب کار از خود من بود و نمی دانستم

من از آنروز معلم شـــــــده ام.......

او به من یاد بداد درس زیبایی را ..

با خشــــــونت هرگز....... با خشــــــونت هرگز....... با خشــــــونت هرگز....... با خشــــــونت هرگز.......

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 28 خرداد 1387برچسب:شعر ,شعری زیبا ,معلم, ] [ 16:24 ] [ shey2nak ] [ ]